English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6821 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He was run over by a car. U اتوموبیل اورازیر گرفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? U چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
motor car U اتوموبیل
floorboards U کف اتوموبیل
floorboard U کف اتوموبیل
motor cars U اتوموبیل
cycle car U اتوموبیل دوچرخهای
To back up the car . U اتوموبیل راعقب زد
the car goes nice and fast U اتوموبیل بد نمیرود
A private car. U اتوموبیل شخصی
To get into (ride in)a car . U سوار اتوموبیل شدن
The car ran over mylegs. U اتوموبیل از روی پایم رد شد
To start (switch on ) the car (engine). U اتوموبیل راروشن کردن
The car had no licence ( number ) plate . U اتوموبیل بی نمره بود
two seater U اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
The car hasnt got enough pull for the uphI'll. U اتوموبیل سر با لائی را نمی کشد
Several cars collided. U چندین اتوموبیل بهم خوردند
Her car brushed mine . She rammed my car . U با اتو موبیل اش مالید به اتوموبیل من
Dont stick your head out of the car window. U سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
It is a compact car. U اتوموبیل جمع وجوری است
Our car was stuck in the U اتوموبیل ما در گه گیر کرده بود
Signal a car to stop . U علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
This car is of Iranian make (manufacture). U این اتوموبیل ساخت ایران است
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. U ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
This is a very solid car. U این اتوموبیل خیلی محکم است
Let the car cool off. U بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
The car in front is obstructintg us. U اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
This car is assembled in Iran. U این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
This car is heavy on petrol ( gas ) . U این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
This car wI'll do beautifully . U این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
New and used cars are sold here . U انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) . U اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
The car engine doesnt run ( work ) . U موتور اتوموبیل کارنمی کند ( از کار ؟ فتاده )
pull over U اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
eclipsed U گرفت
eclipses U گرفت
eclipse U گرفت
eclipsing U گرفت
Car no. 6 is leading. U اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
The car is now in perfect running order . U اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
eclipe of the moon U ماه گرفت
dynamic dump U رو گرفت پویا
lunar eclipse U گرفت ماه
solar eclipse U گرفت خورشید
tethanus U گرفت عضلانی
the wind rises U بادوزیدن گرفت
dump U رو گرفت روبرداری کردن
he prospered in his business U کارش بالا گرفت
he went his way U راه خودراپیش گرفت
irretraceable U که نتوان ردانرا گرفت
originals U که از آن می توان کپی گرفت
since the outbreak of the war U از روزی که جنگ در گرفت
original U که از آن می توان کپی گرفت
the doctor bled me U دکتراز من خون گرفت
The police stopped me. U پلیس جلویم را گرفت
Accidents wI'll happen . U جلوی اتفاق رانتوان گرفت
It caught her eye . She took to it at once . She took a fancy to it . U نظرش را گرفت ( جلب کرد )
he talked himself hoarse U انقدرحرف زدکه صدایش گرفت
It was engraved on my mind . U درزهنم نقش گرفت ( بست )
She had a heart attack . U قلبش گرفت ( حمله قلبی )
A surge of anger rushed over me . U سرا پایم را فرا گرفت
He went home on leave . U مرخصی گرفت رفت منزل
He got the money from me by a trick. U با حقه وکلک پول را از من گرفت
Where can I contact Mr …. ? U کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
A wave of anger swept over the entire world . U موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
There is no fault to find with my work. U بهانه ای نمی توان بکار من گرفت
She mistook me for somebody else . U مرا با یکی دیگر عوضی گرفت
His wish was fulfI'lled. U آرزویش عملی شد (جامه عمل گرفت )
He was granted a grade promotion. U یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
She was transported with joy . U شادی تمام وجودش را فرا گرفت
This idea took root in my mind. U این نظریه درفکرم ریشه گرفت
integrand U جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
he prospered in his business U در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
if [when] it comes to the crunch <idiom> U وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت [اصطلاح]
I have no fault to find with his work . U از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
melchizedek U > ملکی صدق < کاهنی که ازابراهیم عشر گرفت
Accidents wI'll happen. U چلوی تصادف ( قضا وقدر ) رانمی توان گرفت
She resolved to give him a wide berth in future. [She decided to steer clear of him in future.] U او [زن] تصمیم گرفت در آینده ازاو [مرد] دوری کند.
As the debate unfolds citizens will make up their own minds. U در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
The two cars had a head –on collision. U دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
the lancet was infected U نیشترالوده به میکرب شد نیشتر میکرب گرفت
purgation U روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history Forum search
1pedal pamping
1اصلاح ترجمه
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com